-
منتظر باشید !
سهشنبه 9 اسفند 1390 09:05
سلام خیلی وقته اینجا رو آپ نکردم ولی من بعد زود به زود آپ میکنم تمام کتاب هار و از سایت های منبعش قرار میدم و اپ نمیکنم برای حذف کپی رایت دوستانی هم که مایل به تبادل لینک باشن ابتدا مارو به عنوان دانلود رمان لینک کنن وبعد به ما خبر بدن پیچ رنک سایت 1هست!و با پیچ رنک های یک و به بالا تبادل لینک میکنم! درمورد پستای قبلی...
-
بعضی از فایل ها حذف شدن
پنجشنبه 12 اسفند 1389 12:23
بعضی از فایل ها حذف شدن شرمنده
-
یه تذکر کوچیک
دوشنبه 22 شهریور 1389 02:40
لطفا نظر خود را در قالب نظر وارد کنید بضعی از دوستان نظر خود رو در چت روم ثبت میکنن نظری که در چت روم ثبت می شود ممکن است به دست مدیر سایت نرسد پس لطفا نظر خود را در قالب نظردهی ثبت کنید
-
تو آرزوی منی
پنجشنبه 18 شهریور 1389 23:21
نام کتاب : تو آرزوی منی نویسنده : مریم س.م چقدر دلتنگم، دلتنگ روزهای گذشته، خاطرات سال های با هم بودن، در کنار هم زیستن بدون اینکه از احساساتم خبر داشته باشی ، باور کن من تمام سعیم رو به کار بردم تا به تو به چشم دیگری نگاه کنم، ولی موفق نشدم. وقتی تلاش کردم تا به تو نشان دهم دوستت دارم، با سنگ دلی تمام من را پس زدی،...
-
روز قضاوت
پنجشنبه 18 شهریور 1389 23:21
نام کتاب : روز قضاوت نویسنده : رویا ظریف فضای اتاق پر بود از بوی خوش اسپند،عطر گل و بوی دود ناشی از سوختن شمع که با بوی عرق خانمها درهم آمیخته بود.اتاق مملو از هوای دم کرده آخر شهریور ماه بود.پنجره رو به حیاط تنها روزنی بود که هوای تازه را به داخل اتاق راه می داد.دو پنکه سبز و آبی در دو طرف سفره عقد به سرعت می...
-
رازم را نگهدار
پنجشنبه 18 شهریور 1389 23:14
نام کتاب : رازم را نگهدار نویسنده : سوفی کینزلا البته من هم رازهایی داریم.(منم همینطور ) همه آدمها رازهایی دارند . کاملا طبیعی است. منظورم رازهای مهم و خانمان برانداز نیست ، مثلا اینکه رییس جمهور خیال دارد ژاپن را بمباران کند یا فقط ویل اسمیت می تواند دنیا را نجات دهد ، بلکه رازهای عادی و پیش پا افتاده ی رومزه است. به...
-
مسافر مهتاب
پنجشنبه 18 شهریور 1389 23:14
نام کتاب : مسافر مهتاب نویسنده : نسرین سیفی وحید از آیینه نگاهی به عقب کرد و گفت: -داره می آد. سعید که از آیینه بغل به عقب نگاه می کرد گفت: -چقدر هم ناز داره. وحید لبخند شیطنت آمیزی زد و گفت: -مزه اش به همین نازشه. دختر قدمی به طرف اتومبیل آنها که گوشه خیابان پارک شده بود،برمی داشت لحظه ای می ایستاد و دوباره قدمی دیگر...
-
آرام عشق
پنجشنبه 18 شهریور 1389 23:13
نام کتاب : آرام عشق نویسنده : افسانه نادریان باز هم خواب تو را دیدم، باز هم یک جعبه عشق و آبنبات بهم هدیه دادی.خیلی که حرف زدیم خوابم برد و تو رفتی. چند سال میشود که خوابت را میبینم، به جز خط میان دو ابرویم هیچ چروکی در صورتم نیست؛حتی یک تار موی سفید، یعنی این همه از تو دورم و تحملم زیاد شده.عشقت آسمانی بود، در زمان...
-
آخرین غروب پاییزی
پنجشنبه 18 شهریور 1389 23:12
نام کتاب : آخرین غروب پاییزی نویسنده : نسرین برومند درحیاط را که گشودم نسیم بهاری موهای پریشانم را نوازش کرد.از پله هاپایین آمدم و روی تاب گوشه ی باغ نشستم. دفترخاطراتم را باز کردم ودر صفحه ای ازآن نوشتم: دلتنگم... دلتنگ یک جرعه عشق... من در این تاریکی پی نور میگردم... پی خورشید عشق... لینک مسقیم
-
افسون عشق
پنجشنبه 18 شهریور 1389 23:12
نام کتاب : افسون عشق نویسنده : رویا سیناپور از خستگی کار پشتم را به صندلی تکیه دادم و صاف نشستم . دست هایم را روی دسته های صندلی گذاشتم و به سمت پنجره چرخیدم . هوای بیرون مه آلود بود گاهی سوز سردی از درز پنجره های آلومینیومی وارد اتاقم می شد . دوباره به سمت میزم چرخیدم . هوای لطیف و گرم اتاق کارم آرامش خاصی را در ذهنم...
-
خلوت نشین عشق
سهشنبه 16 شهریور 1389 00:26
نام کتاب : خلوت نشین عشق نویسنده : لیلا عبدی - کیانا! مادر!این کار در شأن تو نیست... دیگر نمی توانستم حرف های مادرم را که هنوز در دنیای فانتزی ها زندگی می کرد بشنوم و دم بر نیاورم،عصبانی غریدم: تو غلط کردی سر مادرت غریدی لینک مسقیم لینک کمکی pas: www.downloadroman.tk
-
منشی مدیر
یکشنبه 14 شهریور 1389 00:49
نام کتاب : منشی مدیر نویسنده : فائزه عطاریان بی حوصله روی صندلی تکانی خوردم و به دخترانی که با اضطراب کتاب های خود را ورق می زدند و با عجله مطالبی را میخواندند نگاهی کردم. ناخوداگاه لبخندی بروی لبانم نقش بست. زیر لب گفتم: این همه دنگ و فنگ برای منشی گرفتن خیلی مسخره اس! ببینیمو تعریف کنیم لینک مستقیم لینک کمکی
-
کوچ غریبانه
یکشنبه 14 شهریور 1389 00:44
نام کتاب : کوچ غریبانه نویسنده : زهرا اسدی -می گن دست من سبکه ندیده بودم کسی این جوری زیر دستم گریه کنه!ملوک خانم بی خبر از همه جا با گلایه این را گفت.مامان که برای بردن کاسه نبات آمده بود او را بی جواب نگذاشت. جواب چی بود به مونه توی موبایل لینک مستقیم لینک کمکی
-
آی ناز
یکشنبه 14 شهریور 1389 00:38
نام کتاب : آی ناز نویسنده : میترا دارم آن شب هوا سوز سردی داشت آسمان ابری و دلگیر بود، مردی بلند قامت و محزون که انگار از زیباترین دیدارها محروم مانده از دیاری که در آن محبت گل نایابی است. به تکرار غریبانه ترین شبهای زندگی غمگین و خسته و از دنیا دل بریده لبخد تلخی زد و قدم زنان به طرف پارک بالا آمد بهتر بقیه رو توی...
-
بسم الله
شنبه 13 شهریور 1389 23:46
سلام من چنتای وب داشتم ولی هر کدوم بعد از چند روز ول میکردم اما این دفعه تصمیم گرفتیم این وبلاگ و نگه دارم و براتون رمان بزارم البته مخصوص موبایل واگه شد به صورت pdf امیدوارم